جشن خوب درخت کاری

 

 

 

 

توی یک کارگاه فرسوده

شاخه های مرا تراشیدند

کارگرها به کار خود مشغول

اشک های مرا نمی دیدند

 

روی دستان بی تنم آرام

غنچه ها دانه دانه پژمردند

زیر دندان اره برقی ها

خاطراتم یکی یکی مردند

 

توی جنگل به جای سایه ی من

تکه ای آفتاب جاری شد

ماجرا ماند تا که آخر سال

جشن خوب درخت کاری شد


تصاویر زیباسازی نایت اسکین


اثر خانم شوقیان وصال:



 دارد پدربزرگم

یک طوطی سخن گو

در خانه اش نشسته

او مثل بچه آهو


من می کنم نگاهش

او غصه دارد انگار

توی قفس لمیده

شاید که هست بیمار


از چشم های طوطی

من خوانده ام دلش را

می خواهد او بگوید

با من مشکلش را


ای کاش پدربزرگم

آزاد کند او را

پرواز کند طوطی

در باغ و دشت و صحرا



سرکار خانم شوقیان ممنون از لطف و کامنتی که گذاشتی! با توجه به این که فرمودید اولین شعر کودک با زبان معیار رو برای من ارسال کردید فقط به خاطر حس لطیف و طبع پاک به شما تبریک می گم و این امید رو هم میدم که اگه جدی تر به ادبیات کودک نگاه کنی و کار کنی مطمعنا شاعر خوبی خواهید بود.لطفا بازهم کار بفرستید تا مورد نقد دوستان واقع گزدد.


منتظر نطرهای دوستانیمهاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا کلیک کنید...